انشای یک دانش آموز، در مورد "نان حلال"

 

 نان حلال خیلی ، خیلی خوب است. من نان حلال را خیلی دوست دارم. ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم، مثل آقا تقی . 

 آقاتقی یک ماست‌بندی دارد.او همیشه پول آب مغازه را سر وقت می‌دهد تا آبی که در شیرها می‌ریزد، حلال باشد. آقا تقی می‌گوید: آدم باید یک لقمه نان حلال به زن و بچه‌اش بدهد تا فردا که سرش را گذاشت روی زمین و عمرش تمام شد، پشت سرش بد و بیراه نباشد .

دایی من  هم کارمند یک شرکت است. او می‌گوید: تا مطمئن نشوم که ارباب رجوع از ته دل راضی نشده، از او رشوه نمی‌گیرم. آدم باید دنبال نان حلال باشد.
دایی‌ام می‌گوید: من ارباب رجوع را مجبور می‌کنم قسم بخورد که راضی است و بعد رشوه می‌گیرم! داییم می‌گوید : تا پول آدم حلال نباشد، برکت نمی‌کند.
پول حرام بی‌برکت است.

 ولی پدرم یک کارگر است و من فکر می‌کنم پولش حرام است ؛ چون هیچ‌وقت برکت ندارد و همیشه وسط برج کم می‌آورد. تازه یارانه‌ها را خرج می‌کند و پول آب و برق و گاز را نداریم که بدهیم. ماه قبل، برق ما را قطع کردند، چون پولش را نداده بودیم دیشب میخواستم به پدرم بگویم:

کاش دنبال یک لقمه نان حلال بودی.!!!!

انشایی درباره نان حلال

حلال ,نان ,یک ,می‌گوید ,خیلی ,پول ,نان حلال ,است و ,دنبال نان ,یک لقمه ,آقا تقی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فایل مارکت appia فروشگاه اینترنتی قاصدک طلایی جان پناه شیشه ای آران السَّلامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى ذُرِّیَّةِ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ آيين همسرداري هوای تو در جستجوی لبخند sarreseed طراحي سايت / تبليغات گوگل